شاید بسیاری او را با معروفترین اثرش یعنی «روایت فتح» بشناسند اما شهید سیدمرتضی آوینی علاوه بر فعالیت جدی در زمینه فیلمسازی مستند، تحقیقات فراوانی در حوزه سینما داشت و مقالات سینمایی بسیاری در اینباره به رشته تحریر درآورد. همزمان با سالروز شهادت شهید آوینی، ۲۰ فروردینماه «روز هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شد؛ تفکرات و نظریات او دروازه ورود بسیاری از علاقمندان به سینمای مستند و داستانی جنگ و دفاع مقدس بوده و همواره مریدانی در میان سینماگران داشته و بسیاری از فیلمسازان برجسته دفاع مقدس نگاهشان به سینما را متأثر از اندیشه اشراقی آوینی میدانند. او رویکرد تازهای را به سینما تزریق کرد که عمل کردن به آن فضای فیلمسازی را متعالی و نگرههای موجود در آن را تطهیر میکند. اما پرسش اینجاست حالا پس از سه دهه و با وجود پیشرفتهای قابل توجه در سینمای دفاع مقدس، جایگاه این شهید بزرگوار در بنیان این سینما کجاست و آیا همچون ایام دفاع مقدس و سالهای حضور آوینی، این جریان همچنان به قوت خود پایدار بوده یا خیر. پرویز شیخطادی، کارگردان سینما و فیلمنامهنویس میگوید: متأسفانه امروز از تئوریها و جریان اندیشهورز در سینما فاصله گرفتهایم و برای احیای آن نیازمند حضور افراد صادق هستیم تا هنر انقلاب را استوارتر از پیش حفظ کنند. گفتوگوی ما با این سینماگر درباره جایگاه شهید آوینی در سینمای امروز و ارائه راهکارهایی برای احیای هنر انقلاب را میخوانید.
شیخطادی در ابتدای صحبتهای خود درباره جریان تفکر شهید آوینی در دهههای اخیر در سینما با تأکید بر اینکه اگر تئوری و ایدئولوژیها با عملکرد ما عجین و سازگار نباشد نتیجه دیگری حاصل میشود، میگوید: واقعیت این است که حتی اگر ما تئوری و تئورسین هم داشته باشیم اما در عمل از آن غافل باشیم سودی ندارد. امروز به نگاه شهید آوینی کمتر توجه میشود و مردم بیان آن از سمت ما را نوعی شعار میدانند زیرا عملکرد خوبی نداشتیم. نه تنها در مورد شهید آوینی این گونه است که در خصوص نگاه بزرگانی همچون شهید مطهری و بهشتی هم همین طور شده و باید علت را در خودمان جستوجو کنیم.
عدهای از صاحبان اندیشه و تئوری هزینه کردند
وی در ادامه درباره دلایل این اتفاق توضیح میدهد: ما همواره راجع به این بزرگواران صحبت میکنیم و در عین حال عملکرد خوبی هم نداریم. ما بدنه نظام را تشکیل میدهیم و نمیتوانیم بگوییم شهید آوینی از این فضا جدا و یک جزیره مستقل است و بهتر است برویم در این جزیره زندگی کنیم و با ایدههای او فیلم بسازیم. ما ملتی هستیم که نمیتوان شهید بهشتی و شهید آوینی را از این کلیت جدا کرد، اما عدهای پشت این بزرگان که صاحب تئوری بودند پنهان شدند و از آنها هزینه کردند.
عملکردها در تضاد با نگاه تئورسینهای ماست
به گفته این فیلمساز؛ امروز زمان عمل است و اگر بخواهیم فرهنگ و سینمای ما انقلابی شود باید به سمتی بازگردد که نگاه به مردم عروجی و کرامتی باشد. حیات معنوی نظام در گرو عملکرد صحیح است. ما از نظریات شهید آوینی و شهید مطهری که انسانهای بزرگی هستند و منبع عظیمی به شمار میروند، برخورداریم اما باید بررسی شود چرا این نظریات در فرهنگ و هنر اثر مثبتی نمیگذارد و هنوز آثار ما ضعیف است. شما ببینید روند فیلمسازی ما در محتوا و فرم از کجا به کجا رسیده است؛ اینها نتیجه این است که عملکردها در تضاد با این باورهاست.
شیخطادی در ادامه با اشاره به جریان فیلمسازی متأثر از نگاه شهید آوینی در دهه۶۰ و در دوران جنگ تا سازندگی، میگوید: دهه۶۰ سالهایی بود که عملها به شعارها نزدیک بود. آن زمان شهید آوینی رهروانی داشت که عملکردشان با این شهید بزرگوار مناسبت داشت، ضمن اینکه زمانه هم فرق کرده و بسیاری از اتفاقاتی که در دو دهه اخیر رخ داده در آن سالها نبود.
کارگردان «روزهای زندگی» با تأکید بر اینکه اگر بین تئوری، باور و عمل فاصله بیفتد حتماً روی هنر اثر میگذارد، تصریح کرد: ما امروز در وضعیتی قرار داریم که باید تکلیف خودمان را روشن کنیم و ضرورت دارد در حوزه هنر کسانی ستونها را تشکیل بدهند که در عمل هم ثابت کرده باشند با مردم صادق هستند.
شیخطادی در واکنش به اینکه سینمای دفاع مقدس در یکی دو دهه گذشته مبتنی بر فرم شده و تعداد آثاری که متکی بر معنا باشند کمتر است، می گوید: یک بخشی از این اتفاق حق سازنده است که بخواهد فرم را تجربه کند و باید این اجازه را داشته باشد که روی آن مانور بدهد و حتی فرم میتواند معنا را ترجمه کند اما مسئله این است که ما میخواهیم محتوا را در چه قالب و فرمی بریزیم و قرار است چه چیزی آن را ترجمه بصری کند. به نظرم خوب است فیلمسازان فرم را تجربه کنند مشروط بر اینکه آسیبهای بنیادین به معنا و محتوا نزند و این راهی است که باید رفت و فرصتش را فراهم کرد.
سایه آوینی بر سینمای مستند
این کارگردان در ادامه به سینمای مستند اشاره میکند و ردپای شهید آوینی را در این عرصه پررنگتر میداند. به گفته شیخطادی فضای مستند جایی نیست که ولع مالی و دیده شدن داشته باشد. سرزمینی است که باید صادقانه و بدون حرص و طمع وارد آن شد. مستند جیبپرکن نیست و به همین دلیل کسانی که میخواهند جیبشان را پر کنند به این عرصه هجوم نیاوردهاند و هنوز یک سرزمین بکر است و این فضا آدمهای خودش را جذب میکند و نگاه آنها هم به مستند نگاه صادقانه و ماندگارتری است تا سینمای داستانی که خیلی غبار و هیاهو دارد و فعلاً این غبار در عرصه مستند وجود ندارد.
وی تأکید میکند: باید از مستند مراقبت کرد تا تبدیل به داستان نشود. مستند همواره مرجع راستیآزماییهای سینمای داستانی بوده است. برای اینکه سندیت مستند حفظ شود باید از رویاپردازی و قصهسازی دوری کند و نباید فریب هیاهوی آثار داستانی را بخورد. البته در فرم میتواند خلاقانه باشد اما در محتوا باید مراقب بود که برای جذابیت بیشتر محتوا را از بین نبرند.
هنر انقلاب را به دست افراد دلسوز بدهیم
وی در پایان و در پاسخ به اینکه چه راهکاری برای احیا و حفظ هنر انقلاب درشرایط فعلی وجود دارد، میگوید: باید به دنبال شخصیتهایی باشیم که حرف و عملشان یکی باشد و مدیریت تمام این بخشها را دست کسانی بدهیم که دلسوزند، این انقلاب فراگیر است و فقط به ما تعلق ندارد. قرار است در جهان تمدنسازی کند نه جناحسازی. نگاه بومی به هنر انقلاب، نگاهی سطحی است باید دامنه دیدمان را وسیع کنیم و به هنر انقلاب نگاهی جهانی داشته باشیم.
نظر شما